
کتاب صوتی برتری خفیف اثر جف اولسون
3891 بازدید
این کتاب دربردارندۀ هجده مقاله است که به دنبال کتاب «ایران و تنهاییاش» میتواند باشد و همۀ اینها بر گرد یک محور میچرخند و آن اینکه «امروز چه باید کرد؟».
در سرآغاز کتاب آمده است: «ما كه اینک در آستانۀ قرن بیست و یكم قرار گرفتهایم و وظیفه داریم كه كشور خود را به نسل آینده تحویل دهیم، آیا به آن آگاهیم كه چه وظیفۀ سنگینی بر دوش ماست؟ در تاریخ ایران كمتر نسلی یک چنین مسئولیتی برعهده داشته، زیرا باید به انتظارهایی كه خاصّ این زمان است پاسخگو باشد، در كشوری كه هم جغرافیایش حساسیت خاصّ دارد و هم تاریخش«.
دنیا در بحرانی که دست و پا می زند: بحران محیط زیست، بحران اخلاقی و نیز بحران سیاسی-که نشانهاش در 11 سپتامبر بروز کرد-چه راهی برای خروج از بنبست میتواند در پیش بگیرد؟ در این کتاب.«خرد جهانی» پیشنهاد میشود «یعنی جوهره و وجه مشترک همه تمدنها»؛ با این توضیح که: «دیگر امروز بی كمك علم و فنّ نمیتوان به زندگی ادامه داد، و علم هم دامنۀ نامحدود و توقّفناپذیر دارد. از سوی دیگر نمیتوان از قواعد بنیادی آفرینش سرپیچی كرد، پس راه سوم تنظیم ممكنات میباشد، نه جستن غیرممكن«.
این سؤال نیز مطرح شده است: «آیا تمدّنهای باستانی هنوز میتوانند رهنمودی برای دنیای پرتب و تاب و دگرگون شدۀ امروز داشته باشند یا تنها زینت تاریخ و شیئی موزهای هستند؟» و در پاسخ آن میآید: «یک فرد نمیتواند از پیری به نوجوانی باز گردد، ولی یک ملّت برایش ناممكن نیست، زیرا سرچشمۀ یک نیروی نوشونده در اوست كه از طریق آثار ماندگار میتواند از نسلی به نسلی انتقال پیدا كند. باید آنقدر مایۀ حیاتی در یک ملّت باشد كه بتواند اكسیر نوشوندگی را در خود بزایاند. نوشوندگی، با اقتضای زمان همآهنگ شدن است«.
مطالب كتاب كوششی در پاسخ دادن به این سؤال هاست. مقالۀ «هویت ایران در دوران بعد از اسلام» به اختصار، به تكوین شخصیتّ ایرانی در سایۀ جغرافیا و تاریخ میپردازد. «حرف آخر با سرشت انسان است» میخواهد بگوید كه نمیتوانیم از دایرۀ سرشت خود خارج شویم، كوشش بیهوده در این راه نشود. تنها میتوانیم گرایشهای متعارض این سرشت را تنظیم كنیم، كه در راه معقولتر به كار افتند. مقالۀ «دنیا به كجا میرود؟» ناظر به علامتهای نگرانیآوری است كه عصر حاضر از خود نشان میدهد. این مقاله با آنكه در اردیبهشت 1377، یعنی سه سال قبل از واقعۀ 11 سپتامبر آمریكا نوشته شد، حاوی مطالبی بود كه مینمود كه بروز یک فاجعه چندان دور از انتظار نخواهد بود. مقالۀ «جوانان، توسعه، اقتصاد، تمدّن» بار دیگر موضوع جوانان را پیش میآورد كه «حادّترین» مسئلۀ دوران ماست. ایران كه این چهل میلیون جوان را بر سر دست گرفته است به كجا خواهد برد؟ «سرّوپند افسانهها» ما را به قرون گذشته میبرد. از مثنوی مولوی كمک گرفته میشود تا بنماید كه در عصر معجزهآسای علم، مسائل اصلی بشری تغییر رنگ دادهاند، اماّ نه تغییر ماهیت و عجیب آنكه انسان ابزارگر، به كمک فنّ، مضحكههای خود را از طریق ارتباطها و رسانهها به حجم كوه پیكری ارتقاء داده است.
در طبع جدید هم چند مطلب به این مجموعه اضافه شده است؛ از جمله مقالههای «آیا شرق و غرب روزی به هم میرسند»؟ این موضوع پیش آورده شده، برای آنکه در این آغاز قرن بیست و یکم، عدم موازنه در کار جهان، مردم گیتی را به یک ناآرامی خطرناک تهدید میکند. در میان شرق و غرب کمیت در مقابل کیفیت، فقر در مقابل غنا و کمعلمی در مقابل علم قرار گرفته است. در داخل کشورهای مشرقزمین هم همین عدم موازنه در میان مردمشان مسئله آفرین است. از سوی دیگر غرب نیز غرور ماده او را درگیر تناقضهای خاص خود کرده است.
دیدگاه خود را ارسال نمایید
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد