You must be logged in to post a review.
کتاب صوتی نبرد اثر کارلوس فوئنتس
رمانها و داستانها روایت دوبارهی اتفاقهایی هستند که یک جامعه به خود دیده است. «کارلوس فوئنتس»، نویسندهی شاخص مکزیکی براساس تجربه و فعالیتهای سیاسیاش کتابهای متعددی به نگارش درآورده است که بازتابی از تاریخ آمریکای لاتین هستند. کتاب «نبرد» یکی از ویژهترین آثار اوست که آیینهی بهوقوع پیوستن داستان انقلاب، آزادی و تلاش برای رهایی و عدالت در آمریکای لاتین است.
کتاب صوتی نبرد The Campaign اثر کارلوس فوئنتس سال 1992 منتشر شده است. این اثر هم مانند سایر آثار آمریکای جنوبی روایت تاریخ و وقایع اجتماعی و سیاسی است. این اثر آغاز تاریخ آمریکای لاتین یعنی انقلاب آزادیبخش را به تصویر میکشد و داستان آن از زبان «بالتاسار بوستوس» بیان میشود. این روشنفکر آرژانتینی رویدادها و وقایع مربوط به این انقلاب را در این کتاب در قالب نامههایی به دو دوستش بازگو میکند. «اچهوریا»، داستاننویس و منتقد بزرگ ادبیات آمریکای لاتین ، کتاب «نبرد» را بهترین اثر این نویسنده میداند. این اثر جزو رمانهای خوشخوان و دلنشین ادبیات لاتین است؛ زیرا وقایع و اتفاقهای آن بهخوبی توصیف شده است که نشان از توانایی بالای نویسندهی داستان است.
کتاب «نبرد» اثر «کارلوس فوئنتس» روایت تلاش برای مفاهیمی همچون عدالت و آزادی است که سرزمینهای مختلف در این دنیا نظیر آن را به خود بسیار دیدهاند. شخصیت «بالتاسار بوستوس» در این داستان به تأثیر از «ژان-ژاک روسو»، فیلسوف و نویسندهی سوئیسی قرن هجدهم اروپا است و به همراه دوستانش در مسیر انقلاب قرار میگیرند. این انقلاب از سال 1810 تا سال 1822 زمان برد و کشورهای آرژانتین، شیلی، مکزیک، ونزوئلا و پرو درگیر آن بودهاند. فلاسفهی عصر روشنگری اروپا و جریانهای تاریخی دیگر مانند انقلاب استقلالطلبانهی آمریکای شمالی ازجمله مسائل تأثیرگذار بر روی این رویداد بود.
بخشی از کتاب
دوست من بالتاسار که منشی دادگاه بود، وقتی اتهامات آن قهرمان سابق را شنید، پیش خود خیال کرد که از برکت شور و هیجان و شتاب رویدادها به موقعیتی والا رسیده. باری، همهی شنیدههایش را نوشت و این سند را در مرحلهای خاص از رفاقت طولانی و پیشبینیناپذیرمان برای من فرستاد: «از آنجا که لی نیرس غیابا محاکمه میشود، ناچارم پیش خود او را مجسم کنم که با کلاهگیسی که نیمهکاره پودر زده اینجا نشسته؛ یک روز پر شروشور و روز دیگر بیسروصدا و وارفته. ظاهراً چیزی که کم داریم یک معترض است که قدم پیش بگذارد و تمام افتخاراتش را از او خلع کند و حکمی برایش صادر کند. میدانی، وارلا، من شرارهی لرزانی را مجسم میکنم که از چشم لی نیرس میگذرد. این شراره را میبینم و با خودم میگویم آیا ما سه رفیق اهل کافه د مالکوس خودمان را برای وقایع آماده کردهایم؟ من این روزها خیلی جوشوجلا میزنم، اما متأسفم از اینکه تقدیرمان این است که افتخاری پا در هوا نصیبمان بشود و این روحیهی عجولی که داریم تا چشم به هم بزنیم آن را هم به باد میدهد. اسم سه نفرمان را مینویسم. اول خاویر دورگو، بعد تو، مانوئل وارلا، و بعد خودم، بالتاسار بوستوس. میتوانم رد اسمهای خودمان را بگیرم. اما قادر نیستم آن تقدیر غایی را به آنها بدهم. و بعد، وقتی به فکر سرنوشت لی نیرس میافتم که یک روز قهرمان میشود و فردایش خائن لقب میگیرد. دلم میخواهد از اینجور قیقاج زدنهای سرنوشت فرار کنم. با این همه، اين سوال آزاردهنده را هم از خودم میپرسم: آیا ما اصلاً میتوانیم چیزی توقع داشته باشیم جز اینکه بدانیم سرنوشتی داریم و قادر به مهارکردن آن نیستیم؟ نکند سهم ما غمانگیزترین سرنوشتی باشد که به تصور درمیآید.»
این یادداشتها را از دوستم گرفتم و پیش خود او را مجسم کردم که با صبر و متانتی ستودنی وظیفهی منشی را در محاکمهی نایبالسلطنهها به انجام میرساند.
چیزی که نمیدانستم این بود که بالتاسار همان وقت با وسواس تمام مشغول تمرین یکرشته عملیات بود.
مارکی د کابرا، مردی خشک و پیر و بدذات، بر جلسات دادگاه نظارت میکرد. این مرد حتی نگاهی به منشی، یعنی بالتاسار، نمیانداخت، اما بالتاسار چهارچشمی مراقب رئیس دادگاه بود و میکوشید فکر او را بخواند و تکتک حرکاتش را زیر نظر داشته باشد. فراتر از اینها، همانطور که خواهیم دید، بالتاسار به این مرد حسادت میکرد.
درباره کارلوس فوئنتس
«کارلوس فوئنتس» Carlos Fuentes، نویسندهی برجستهی اسپانیایی در 11 نوامبر سال 1928 در پاناماسیتی به دنیا آمد. او بهواسطهی شغل پدرش که یک دیپلمات بود در کودکی به کشورهای مختلف سفر کرد. او نوجوانیاش را در شهر واشینگتن دی سی گذراند و به همین دلیل بر زبان انگلیسی تسلط کامل پیدا کرد. او تحصیلاتش را در رشتهی حقوق آغاز کرد و قدم در عرصهی سیاست گذاشت. او بهعنوان سفیر کشور مکزیک مدتی فعالیت کرد و به لندن، فرانسه و چند کشور دیگر هم سفر کرد. او همزمان به نوشتن و تدریس در دانشگاههای مختلف نیز مشغول بود و در 15 ماه مه سال 2012 بر اثر خونریزی درگذشت.
«کارلوس فوئنتس» یکی از مشهورترین نویسندههای تاریخ کشور مکزیک است که به شهرت جهانی رسید. او مسائل سیاسی و اجتماعی را دستمایه داستانهایش قرار میداد و تاریخ را بازگو میکرد. نام او در کنار ادیبان برجستهای همچون «گابریل گارسیا مارکز» و «ماریو بارگاس یوسا» میدرخشد و «عبدالله کوثری» دربارهی او گفته است: «پنجاه سال فعالیت فکری و هنری کارلوس فوئنتس بیش از هر چیز دیگر تلاش بیوقفه برای بیان هویت انسان آمریکای لاتین و جستوجوی ریشههای این هویت بوده است. این متفکر برجستهی مکزیکی میکوشد پیامدهای برخورد جوامع سنتی این منطقه را بافرهنگ جهانی و مدرنیته کشف کند و از این طریق دریابد که چرا ملتهای امروزی آمریکای لاتین به گفتهی خودش «جوامع ناتمام» ماندهاند و چرا آرمانهای انسانی و پرشکوهی که در آغاز شکلگیری این ملتها ستارهی راهنمای ایشان بود، هرگز مجال تحقق نیافت و تعارضات و تضادهای درونی گوناگون از همان روزهای بعد از استقلال گریبان گیر این ملتها شد.»
«کارلوس فوئنتس» اولین اثرش را سال 1958 منتشر کرد و پس از آن نوشتن را بهطورجدی دنبال کرد. او داستانهای کوتاه نیز مینوشت و جزو ادیبان شاخص ادبیات لاتین شناخته شده است. او جایزهی ملی ادبی مکزیک را برای کتاب «ارکیدههای زیر مهتاب» دریافت کرد و آثارش به زبانهای مختلف ترجمه شده است. ازجمله آثار دیگر او که به فارسی ترجمه شدهاند میتوان به «مرگ آرتمیو کروز» با ترجمهی «مهدی سحابی» و «درخت پرتقال» و «آب سوخته» با ترجمهی «علی اکبر فلاحی» اشاره کرد که نسخهی الکترونیک آنها هم در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است.
منبع : فیدیبو
کتاب های صوتی رایگان
همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
پشتیبانی محصولات در بشنو | کتاب صوتی | پادکست بصورت مادامالعمر است.
آپدیت های این محصول برای همیشه از طریق پنل کاربری شما بصورت رایگان قابل دانلود خواهد بود.
در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
دیدگاه خود را ارسال نمایید
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.